دلم خونه ، نمیتونم
از این تردید راحت شم
¤¤شدم بازیگری ناشی
میخواد دنیا که راحت شم
¤¤دلم خونه ، نمی خوام که ،
بشم بازیچه ی دنیا
¤¤ببین دستامو ! میلرزه
¤¤نمونده شوقی از فردا
¤¤اگه مقصد مشخص نیست ،
چرا باید که راهی شم؟¤¤ باید وایسم تو این زندون
شاید با غصه فانی شم
¤¤نمیخوام حتی یک لحظه ،
فریبم باز بدی آسون
¤¤فریبایی دیگه بسه
دلم با تو شده پر خون
¤¤شدم یک کهنه ساعت که ،
نفسهاش سرد و یخ بسته س
¤¤دیگه از تیک تاک قلبش
نفهمیدن چه قد خسته س
¤¤شمارش های معکوسِ
اجل داره شروع میشه
¤¤میگه: باکی به دنیا نیس
¤¤نباشی هم طلوع میشه
¤¤ بخواب آروم دیگه زهره ،
نمی تابه تو این شب ها
¤¤شهابی شد ، فرو اومد
رها شد از غم وتب ها
ارسال توسط نــاهـــــیــد
چشمهایت خیمه گاهم بود و نیست
¤¤بازوانت تکیه گاهم بود و نیست
¤¤دل به درگاه تو روی آورده بود
¤¤عشق تو پشت و پناهم بود و نیست
¤¤خاک پایت سرمه ی چشمان من
¤¤چشم تو سوی نگاهم بود و نیست
¤¤کوچه گرد شام غم بود این دلم
¤¤روی تو مهتابِ ماهم بود و نیست
¤¤برق چشمانت شرر می زد به دل
¤¤ شمع شب های سیاهم بود ونیست
¤¤لا ابالی بودم و مسحور عشق
¤¤مستی ام تنها گناهم بود و نیست
¤¤باز گرد ای ماه پنهان در خسوف
¤¤سایه ای دیده به راهم بود و نیست
تاریخ: جمعه 6 بهمن 1391برچسب:غزل عاشقانه,اشعارزهره طغیانی,متن ادبی,اشعارعاشقانه,بودونیست(زهرطغیانی),متن عاشقانه,
ارسال توسط نــاهـــــیــد
بودنت یه اتفاقه
خیلی ساده و صمیمی¤¤
نفسام پر از غرورن
وقتی رو به روم می شینی¤¤
بودنت تو سرنوشتم
شده یک برگ برنده¤¤
می دونم خود خدا هم ،
داره باهامون می خنده¤¤
با تو حتی جون می گیرن
گُلای قالی خونه¤¤
قرض گرفته عطر و بوتو
بوته ی تازه ی پونه¤¤
ریتم دلنشین حرفات
شده لالایی دستام¤¤
خنده ی ماه و ستاره
می شینیه از تو رو لبهام¤¤
سرسپرده ت میشه این دل
آخه پاکی و نجیبی¤¤
رخنه کرده تو وجودم
با تو احساس عجیبی¤¤
بیا حسّ خوب عشقو
رو ستاره ها بپاشیم¤¤
با یه چشمک یه اشاره
توی آسمون رها شیم
ارسال توسط نــاهـــــیــد
آخرین مطالب